برای مدیریت تلفیقی آفات اطلاع از تغذیه گیاه و مدیریت آن ضروری است. بدون تامین کافی و متعادل مواد مغذی رشد گیاه زیر حد بهینه خواهد بود و حساسیت گیاه به آفات افزایش می یابد. علاوه بر این بعضی نشانه های قابل رویت کمبودهای مواد غذایی و سمیت مواد غذایی شبیه نشانه های بیماریهای ویروسی و آسیب علفکشهاست. تشخیص این دلایل کم رشدی یا ناهنجاریهای رشد برای تیمار مزارع مسئله دار ضروری است.
اگر کم رشدی، تغییر رنگ برگ یا ناهنجاری رشد ناشی از تغذیه باشد، آنگاه مسئله نتیجه کمبودهای چندگانه است. به همین دلیل تشخیص یک مسئله فقط از طریق مشاهده دشوار می شود. قبل از نتیجه گیری و ارائه توصیه باید آزمایشهای خاک، تجزیه های برگی، سابقه محل و الگوهای مزرعه به دقت مورد توجه قرار گیرد. همچنین ممکن است راه حل یک کمبود غذایی فقط افزودن آن ماده غذایی نباشد. در بیشتر موارد تغییر محیطی سبب تسهیل جذب مواد غذایی می شود بدون اینکه مواد غذایی اضافی به خاک داده شود.
فراهمی ماده غذایی
گیاهان از دو راه مواد غذایی را جذب می کنند: «تعرق» که سبب جریان توده ای مواد غذایی در خاک می شود و «پخشیدگی» مواد غذایی از طریق غشای ریشه. برای استمرار فتوسنتز گیاهان مقدار زیادی آب تعرق می کنند. ضمن حرکت آب از خاک به داخل ریشه ها مواد غذایی حل شده در آب نیز وارد ریشه ها می شود. مواد غذایی از طریق این فرایند جریان توده ای تا مسافتهای طولانی حرکت می کنند اما معمولا محلول خاک فقط مقادیر اندکی مواد غذایی حل شده دارد. برای مثال، یک یون پتاسیم (K) می تواند تا 10cm در روز از طریق جریان توده ای حرکت کند اما محلول خاک معمولا کمتر از 10ppm از این ماده دارد. جریان توده ای شیوه مهمی برای ورود بعضی مواد غذایی از جمله پتاسیم (K)، کلسیم (Ca)، منیزیم (Mg) و منگنز (Mn) به درون گیاه است. اگر شرایط آب و هوایی تعرق را محدود کند جریان توده ای کم می شود و نشانه های کمبود مواد غذایی آشکار می شود.
دومین روش جذب مواد غذایی در گیاه پخشیدگی است. نظر به اینکه غلظت ماده غذایی در خارج از ربشه معمولا بیشتر از داخل آن است ماده غذایی از میان غشای ریشه به داخل ناحیه دارای غلظت کمتر پخش می شود. مقادیر زیادی از مواد مغذی از طریق پخشیدگی به داخل گیاه وارد می شود اما ناحیه ای که پخشیدگی در آن رخ می دهد بسیار کوچک است. میزان انتشار K بین 0.01 و 0.1cm در روز یعنی 100 تا 1000 برابر کندتر از جریان توده ای است. پخشیدگی مکانیسم اصلی جذب چندین ماده غذایی از جمله فسفر (P)، مس (Cu)، مولیبدن (Mo) و روی (Zn) است. تامین رطوبت کافی برای گیاه هم در حفظ تعرق و هم برای پخشیدگی ضروری است. بدون مدیریت مناسب آب ممکن است کمبودهای مواد غذایی رخ دهد.
pH خاک عامل دیگری است که بر فراهمی و جذب مواد غذایی در گیاه موثر است. در pH پایین آهن (Fe)، Mn، Cu و کبالت (Co) بیشتر قابل جذب اند. Mo در pH بالا بسیار قابل جذب است و گوگرد (S)، Ca، K، Mg، P و بور (B) در pH بین این دو محدوده بیشتر قابل جذب اند. در pH برابر 6.5 خاک همه مواد غذایی ضروری حداقل تا حدودی برای گیاه قابل جذب اند و از این نظر توصیه می شود در مزارع توت فرنگی pH در این حدود باشد.
اندازه و ترکیب جز معدنی خاک تاثیر زیادی بر فراهمی ماده غذایی دارد. بعضی از مواد معدنی در آب بسیار حل ناپذیرند بطوری که مواد غذایی همراه آنها حتی اگر به مقادیر زیاد موجود باشند غیرقابل جذب اند. همچنین بعضی از رسها ساختاری شبکه ای دارند که یونها را بین لایه ها به دام می اندازند و آنها را غیر قابل جذب می کنند. مواد غذایی بین خودشان نیز چنان برهم کنشهایی دارند که بر قابلیت جذب آنها اثر می گذارد. چون قوانین شیمی حاکم بر قابلیت جذب مواد غذایی در خاک پیچیده است پیش بینی های مربوط به واکنش گیاه به نوع خاک یا افزودن کود شیمیایی نیز دقیق نیست.
ماده آلی شامل مواد گیاهی در حال تجزیه پسماندهای حیوانی و میکروارگامیسمها یکی دیگر از اجزای اصلی تشکیل دهنده خاک است. ماده آلی منبع عمده نیتروژن (N)، P و S است و به فراهمی یونهای دارای بار مثبتی مانند Ca، Mg و K برای گیاه کمک می کند. اجزای تشکیل دهنده ماده آلی بار منفی دارند و با این وسیله به یونهای مثبت متصل می شوند و بر قابلیت جذب آنها برای گیاهان اثر می گذارند. ماده آلی ممکن است قابلیت جذب بعضی از مواد غذایی مانند Cu و Zn را از طریق تشکیل هم تافت (کمپلکس) با آنها کاهش دهد. خاکهایی که ماده آلی زیاد دارند ظرفیت بافری بالایی نیز دارند نسبت به تغییرات pH مقاوم هستند و ظرفیت نگهداری آب در آنها بالاست.
تشخیص مسائل تغذیه ای
رنگ پریدگی برگساره، رشد ضعیف، بدشکلی میوه و بی رنگ شدن بافتهای مختلف گیاه نشانه های مشخص کمبودهای مواد غذایی است. در بیشتر موارد مجموعه خاصی از علائم به یک ماده غذایی نسبت داده می شود اما کمبود یک ماده غذایی نادر است. برای مثال اگر pH خاک بالای 8 باشد، Fe، Mn، Cu و Zn صرفنظر از مقدار این عناصر در خاک غیرقابل جذب می شوند. کمبودهای چندگانه مواد غذایی تشخیص چشمی را دشوار می سازد. عیب اصلی تکیه بر تشخیص چشمی این است که نشانه های بیماری وقتی ظاهر می شود که عملکرد کشت به خطر افتاده است.
مواد غذایی معمولا به مقدار کافی در خاک موجودند اما به شکلی که برای گیاه غیر قابل جذب است. برای مثال K ممکن است به میزان 25000ppm در خاک موجود باشد اما مقداری که برای گیاه قابل جذب است فقط 5000ppm باشد. عوامل بسیار بر تبدیل عناصر معدنی از شکل غیرقابل جذب به شکلهای قابل جذب تاثیر دارد. در تجزیه های خاک سعی بر این است که مقدار مواد غذایی قابل جذب برای گیاه برآورد شود نه کل مقدار این مواد در خاک.
آزمایشهای خاک در زمان تهیه و آماده سازی زمین قبل از کاشت بیشترین فایده را دارد زیرا می توان pH خاک را تنظیم کرد و پیش از کاشت مقدار کافی ماده غذایی به خاک افزود. وقتی گیاهان در زمین مستقر شدند حرکت مواد غذایی به ناحیه ریشه ها دشوار می شود. اغلب آزمایشهای خاک مقدار P، K، Mg و Ca قابل جذب برای گیاه را برآورد می کنند. آزمایشهای خاک برای برآورد عناصر کم مصرف قابل جذب برای گیاه به استثنای B فایده ای ندارد. تکنیکهای عصاره گیری در هر آزمایشگاه متفاوت است و از این رو مقایسه ها دشوار است.
تجزیه برگ به منظور تعیین وضعیت ماده غذایی در یک گیاه مستقر شده انجام می شود. این روش برای تنظیم حاصلخیزی خاک بهتر از روش تجزیه خاک است. البته برای تفسیر درست نتایج تجزیه برگ اطلاع از pH خاک و مقدار مواد غذایی خاک ضروری است. استانداردهایی برای مقایسه محتوای ماده غذایی برگ تعیین شده است. اگر سطح ماده غذایی خاصی پایین باشد افزودن مقدار اندکی از آن اغلب سبب شکوفایی رشد می شود. با این عمل غلظت مواد غذایی دیگر در بافتهای گیاه رقیق می شود گرچه مقدار کل در گیاه بیشتر است. به همین دلیل کاهش یافتن غلظتهای ماده غذایی در برگ پس از کوددهی با یک ماده غذایی محدود کننده غیرعادی نیست.
نیتروژن
بوته توت فرنگی به مقدار نسبتا زیادی نیتروژن نیاز دارد. بدون نیتروژن کافی رشد گیاه و اندازه میوه کاهش می یابد و معدوی دستک تولید می شود. وقتی کمبود نیتروژن شدید باشد برگهای پیرتر نارنجی یا قرمز می شوند و برگهای جوانتر سبزرنگ پریده اند و دمبرگهای کوتاه دارند. برای تامین نیاز فصلی توت فرنگی به نیتروژن چند نوبت کود به مزرعه داده می شود. نیتروژن بیش از حد برای مزارع توت فرنگی زیان آور نیز هست. افزایش کپک خاکستری (ناشی از Botrytis cinerea) و کنه ها و کاهش کیفیت میوه به زیادتر از حد بودن نیتروژن نسبت داده شده است. یونهای آمونیوم در خاک با کاهش کمپلکس پوسیدگی سیاه ریشه ارتباط داده شده است.
باکتریهای نیترات ساز نیتروژت آمونیاکی را به نیترات تبدیل می کنند که بوته توت فرنگی ترجیحا از آن استفاده می کند. خاکهای ماندابی، اسیدی، فشردهه و سرد به حفظ شکل آمونیومی نیتروژن کمک میکند و ضدعفونی تدخینی خاک با سموم گازی (فومیگاسیون) ممکن است باکتریهای نیترات ساز خاک را به کلی از بین ببرد. در این شرایط مسمومیت آمونیاکی بروز می کند. چون نوسانهای هفتگی زیادی در خاک رخ می دهد آزمایشهای خاک برای برآورد قابل جذب بودن نیتروژن ارزش چندانی ندارد. برای ارزیابی نیتروژن بوسیله شیره گیاه با استفاده از بازیابهای یونی ویژه پیشرفتهای حاصل شده است.
گوگرد (S)
گوگرد جز سازنده اصلی بعضی آمینواسیدهاست و از این رو گیاهان مبتلا به کمبود گوگرد نشانه هایی شبیه نشانه های کمبود نیتروژن نشان می دهند که عبارتند از برگهای پیرتر زردی کمرنگ یا قرمزفام و رشد ضعیف بوته. لکه های کوچک قرمز رنگ در برگها نیز در کمبود گوگرد دیده می شود. ماده آلی و سولفاتهای حل شده در باران مقدار زیادی گوگرد تامین می کنند. مقدار گوگرد قابل جذب نیز مانند نیتروژن در طول سال نوسانهای بسیار دارد. برای مبارزه با سفیدک پودری در مزارع توت فرنگی از محلول پاشی برگی گوگرد استفاده می شود. در هنگام لزوم گوگرد برای کاهش pHخاک نیز بکار برده می شود و اینکار بطور غیرمستقیم بر کنترل بیماری سفیدک پودری و جذب مواد غذایی دیگر تاثیر می گذارد.
فسفر
توت فرنگی در مقایسه با بسیاری از گیاهان دیگر نیاز کمتری به فسفر دارد بررسیهای مزرعه ای نشان می دهند که کمبود فسفر به ندرت در توت فرنگی مسئله ساز اسست. کمبود فسفر در توت فرنگی سبب کاهش تقسیم و رشد سلولی، کاهش دستک دهی، سیستم ریشه کوچک و تغییر رنگ ارغوانی فام برگهای پیرتر می شود که نتیجه افزایش تولید آنتوسیانین است. برگهای جوانتر ممکن است به رنگ سبز تیره درآیند. زیادتر از حد بودن فسفر بیشتر از کمبود فسفر مسئله ساز است چون برای تامین نیتروژن اغلب کودهای فسفردار به مزرعه داده می شود. در نتیجه به مرور زمان فسفر بیش از حد در خاک انباشته می شود. یونهای فسفات آنیون هستند و با کاتیونهای محلول خاک واکنش می کنند و نهشته های حل ناپذیر با آهن (Fe)، آلومینیوم (Al)، Ca، Cu و Zn تشکیل می دهند. کاربرد بیش از اندازه کود شیمیایی فسفردار می تواند سبب کمبود عناصر غذایی کم مصرف شود.
قابلیت جذب تحت تاثیر pH خاک، رطوبت خاک، نوع خاک، مقدار ماده آلی، مقدار و نوع رس و نیز مقدار Ca و Al خاک است. بعضی از میکروارگانیسمها از جمله فسفو باکتریها و برخی قارچهای میکروریزی قابلیت جذب این عناصر را افزایش می دهند. مقدار فسفر قابل جذب از طریق کاشت گیاهانی که نقش کود سبز را دارند نیز افزایش می یابد. بطور کلی فسفر در آب بسیار حل ناپذیر است و از این رو باید قبل از کاشت گیاه به خاک داده شود نه اینکه بعد از کاشت به سطح مزرعه داده شود.
پتاسیم (K)
توت فرنگی نیاز زیادی به پتاسیم دارد زیرا این عنصر جز سازنده اصلی میوه است. قابلیت جذب پتاسیم وابستگی بسیار به شیمی خاک دارد. مقدار ماده آلی، بافت خاک، نوع رس و کانی تشکیل دهنده مواد معدنی همه بر قابلیت جذب پتاسیم تاثیر دارند. دادن پتاسیم به خاک قبل از کاشت موثرترین شیوه تامین پتاسیم است گرچه از کود آب دهی نیز می توان در کشتهای استقرار یافته استفاده کرد. جذب برگی پتاسیم نیز امکان پذیر است اما کل مقدار پتاسیمی که با این روش در یک کاربرد به گیاه می رسد اندک است.
پتاسیم برای بسیاری از فرایندهای فیزیولوژیکی گیاه از جمله فعال سازی آنزیمها یا انتقال قندها، کارکرد روزنه ها، موازنه بار، سنتز پروتئین و فتوسنتز مورد نیاز است. کمبود پتاسیم ابتدا در برگهای پیرتر رخ می دهد و سبب بافت مردگی (نکروز) حاشیه برگها می شود. دم برگچه ها ممکن است بافت مرده شود و برگچه ها تیره شوند. پایین بودن مقدار پتاسیم در توت فرنگی سبب کاهش کارایی تنظیم روزنه ای می شود و به این ترتیب برگها در دماهای بالا پژمرده و میوه ها نرم می شوند. به موازات افزایش بار کشت مقدار پتاسیم در برگها کاهش می یابد. محلول پاشی برگی با پتاسیم بی کربنات، سفیدک پودی را در توت فرنگی کاهش داده است و میزانهای پایین پتاسیم در نظامهای کاشت دیگر با افزایش Verticilium، Pythium، Phytophthora و Rhizictonia همراه بوده است.
کلسیم (Ca)
کلسیم یکی از اجزای مهم تشکیل دهنده پکتین یعنی عامل استحکام دیواره های سلولی است. بدون کلسیم کافی میوه نرم می شود، نوک برگهای جوان قهوه ای و برگ فنجانی شکل می شود و کاملا توسعه نمی یابد. نشانه ها اغلب ابتدا در نوک دستکها پدیدار می شوند. در موارد کمبود شدید کلسیم بافت مردگی های بین رگبرگی در برگها بروز می کند. نشانه های کمبود کلسیم معمول است اما کمبود بندرت ناشی از ناکافی بودن این عنصر در خاک است. این پدیده بیشتر در نتیجه تحرک ناقص کلسیم بوجود می آید. عواملی که جریان توده ای را محدود کند مانند رطوبت کم خاک و هوای سرد ابری و مرطوب می تواند مقدار ورودی کلسیم به درون گیاه را تا میزانی بحرانی کاهش دهد. چون حرکت کلسیم در درون گیاه نیز محدود است کمبود در رشدهای جوانی که در نقاط واقع در دورترین فاصله نسبت به ریشه روییده اند رخ می دهد.
اگر pH خاک در گسترده ای قابل قبول باشد، معمولا کلسیم خاک کافی است. اگر سیستم آبیاری قطره ای است کلسیم به مرور زمان از منطقه مرطوب آبشویی می شود. اما در بیشتر موارد حفظ رطوبت مناسب خاک موثرترین روش جلوگیری از نوک سوختگی ناشی از کمبود کلسیم است. بسیاری از توت فرنگی کاران گزارش داده اند که با کاربرد برگی کلسیم در طول رشد میوه ها، میوه ها محکمتر و براقتر شده اند. کلسیم سولفات می تواند ساختار خاک را بهبود بخشد و با بهبود سلامتی ریشه نیز در ارتباط است. کلسیم نقشهای مهمی در انسجام غشاهای سلولی و دیوارهای سلولی دارد که این انسجام از مکانیسم های مقاومت بیشتر به بیماریهای گیاهی است. کمبود کلسیم با آلودگی گیاهان دیگر با Pythium، Botrytis و Fusarium در کشتهای دیگر همراه بوده است اما در مورد ارتباط کلسیم و بیماریهای توت فرنگی اطلاعاتی در دست نیست.
منیزیم (Mg)
مقدار منیزیم در خاکهای مختلف بسیار متفاوت است و کمبود آن مخصوصا در خاکهای شنی و اسیدی شایع است. منیزیم عنصری اصلی در کلروفیل است و بدون آن برگها زرد یا قرمز و بافت مرده (نکروزی) می شوند. نشانه های کمبود نخست در نواحی بین رگبرگی برگهای پیرتر ظاهر می شود. تغییر رنگ (کلروز) بین رگبرگی ناشی از منیزیم بسیار شدیدتر از کلروز بین رگبرگی ناشی از کمبود پتاسیم است. هوای سرد، مرطوبو ابری و شرایط بحرانی ایجاد کمبود منیزیم می کند زیرا در چنین شرایطی جذب از طریق جریان توده ای مختل می شود. قابلیت جذب منیزیم وابستگی بسیار به pH خاک دارد. همچنین میزانهای بالای الومینیوم می تواند قابلیت جذب منیزیم را کاهش دهد و کود شیمیایی پتاسیم دار بیش از حد کمبود منیزیم ایجاد می کند. ناهمسازی (آنتاگونیسم) منیزیم با کوهای آمونیومی نیز گزارش شده است. گرچه این برهم کنش کاملا شناخته نشده است. چون نمکهای منیزیم کمابیش در آب حل پذیرند می توان آنها را برحسب فرمولاسیون روی برگها و به سطح خاک محلولپاشی کرد یا همراه با عملیات کشاورزی قبل از کاشت به خاک داد.
آهن (Fe)
آهن در بیشتر خاکها فراوان است اما بیشتر به شکلهای حل ناپذیر است. تراوه های ریشه ای، تولیدات میکروبی و ماده آلی کی لیت های طبیعی اند که قابلیت جذب آهن را می افزایند. آهن با قابلیت جذب کاهش pH خاک بیشتر می شود. آهک دهی بیش از حد می تواند کمبود آهن ایجاد کند که در این صورت سبب زردی بین رگبرگی در برگهای جوان می شود چون آهن در سنتز کلروفیل دخالت دارد. کوددهی با منابع نیتروژن pH خاک را در ناحیه ریشه ها کاهش و در نتیجه قابلیت جذب آهن را افزایش می دهد. کود آهن داری که به خاک داده می شود بندرت کمبود آهن را بهبود می بخشد. اسیدی کردن خاک مقرون به صرفه ترین راه افزایش قابلیت جذب آهن است. کاربردهای برگی کودهای آهن در وقتی که pH خاک پایین آورده شده باشد در رفع موقت کمبودها مفید است.
منگنز (Mn)
کمبود منگنز شایع ترین کمبود عنصر کم مصرف در گیاهان کشاورزی سراسر آمریکای شمالی است. با این حال توت فرنگی ها نسبت به میزانهای افراط و تفریطی منگنز بسیار متحمل هستند. توت فرنگی کاران بندرت با مشکلات ناشی از کم بودن مقدار منگنز مواجه می شوند. قابلیت جذب منگنز رابطه معکوس با pH خاک دارد و کمبودهای منگنز بیشتر در خاکهای قلیایی، پر آهک یا غنی از آهن رخ میدهد.در بعضی خاکها اگر pH کمتر از 5.5-5 باشد ممکن است مسمویت ناشی از منگنز بروز کند. اگر منگنز در گیاهانی که در خاکهای قلیایی در حال رشدند کم باشد pHخاک باید تا حد 6.5-6 پایین آورده شود. محلولپاشی برگی کمبود منگنز را که معمولا با رشد ضعیف و بدون نشانه های مشخص است بهبود می بخشد. در بعضی از واریته های توت فرنگی بر اثر کمبود منگنز هاله سبز حاشیه ای در پهنکهای برگ پدید می آید یا با افزایش سن برگها نقاط ارغوانی در برگها بوجود می آید. گیاهان دارای منگنز کم نسبت به چندین عامل بیماریزا، بخصوص قارچ سفیدک پودری حساستر می شوند.
بور (B)
بور تنها عنصر کم مصرف غیر فلزی است و معمولا به شکل یک یون باردار ظاهر نمی شود. این عنصر همچنین شعاع یونی بسیار کوچکی دارد. این ویژگیها بور را مخصوصا مستعد آبشویی می کند. سطح بور در خاک بسیار گوناگون است و بور از عناصر کم مصرفی است که کمبود آن در مزارع توت فرنگی بسیار شایع است. بور برای رشد ریشه ضروری است و تصور می شود در فعالسازی اکسین نقش داشته باشد. اگر رشد ریشه ضعیف باشد کمبودهای سایر عناصر نیز رخ می دهد و گیاهان دچار کم رشدی می شوند. گیاهان مبتلا به کمبود بور برگهای نامتقارن، به رغم گرده افشانی کامل میوه های بدشکل و ریشه های کوتاه و مجتمع دارند. ارقام مختلف توت فرنگی نسبت به کمبود بور به درجات مختلفی حساسیت نشان می دهند. گستره باریکی بین میزانهای ایجاد کننده کمبود یا مسمومیت بور وجود دارد. در نواحی فاریاب در آب و هوای خشک یا زمینهای که بور بیش از حد به آنها داده شده است این عنصر گاهی تا سطح ایجاد مسمویت انباشته می شود. نشانه های مسمومیت بور عبارتند از میوه های سخت و زردفام و بافت مردگی (نکروز) حاشیه ای دربرگها.
روی (Zn)
کمبود روی در آمریکای شمالی شایع است. روی کل خاک پیش بینی کننده خوب مقدار روی قابل جذب برای گیاه نیست زیرا روی گرایش نیرومندی به ترکیب با آنیونها و تشکیل رسوبهای حل ناپذیر در آب دارد. روی همچنین با ماده آلی تشکیل کمپلکس می دهد که در نتیجه در بعضی شرایط قابلیت جذب آن کاهش می یابد. روی در فعال سازی آنزیم و سنتز تنظیم کننده های رشد نقش دارد. گیاهان دچار کمبود روی کم رشد هستند و برگهای باریک با سبزردی (کلروز) بین رگبرگی دارند. روی در خاک نسبتا غیرمتحرک است آمیختن آن با خاک قبل از کاشت موثر اما گران است. کاربردهای سطحی روی در خاک کمکی به رفع نشانه های کمبود روی در گیاهان نمی کند اما محلولپاشی مکرر آن روی برگساره ها مفید است. در بعضی از شرایط کود آبدهی نیز راه موثری برای افزایش سطح روی در گیاه است. مقدار بیش از حد روی در گیاه سبب مسمویت می شود.
مس (Cu)
مس یکی از کم تحرکترین عناصر غذایی در خاک و در گیاهان است. بهمین دلیل وقتی کمبود مس شایع شود اصلاح آن دشوار است. بیشتر مس خاک حل ناپذیر است اما ممکن است ذخیره قابل توجهی از آن با کی لیت های آلی طبیعی به صورت کمپلکس در آید و این ذخیره برای گیاه قابل جذب است. فقط نواحی کوچکی از امریکای شمالی خاکهایی دارد که بطور طبیعی مس در آنها کم وجود دارد. البته pH بالا، ماده آلی زیاد، زیادی مقدار P، Znو Al جذب و جابجایی مس را محدود می کند. گیاه دچار کمبود مس برگهای کوچک می دهد اما نشانه های قابل مشاهده معملا مشخص نیستند. زرد شدن یا سفید شدن ناهمگن پهنک برگ نیز گزارش شده است. مقدار متوسط مس هم برای ریشه ها و هم برای برگها سمی است و از این رو اقدامهایی که برای جبران کمبود مس به عمل می آید می تواند به گیاه آسیب بزند./